۱۰۵۱) پُرافاده: متکبر، خودخواه، مغرور، افادهای.
۱۰۵۲) پُربار: پرثمر، پربر، پربهره.
۱۰۵۳) پُر بودن: تودار، عاقل، دانا و آگاه بودن.
۱۰۵۴) پُر بیراه نبودن: زیاد بد نبودن، دورریختنی نبودن، به دردخور بودن.
۱۰۵۵) پِر پِتهکونی: پارچه ظریف، نازک، نخنما، ساییده شده، کم دوام.
۱۰۵۶) پَرپَر زدن: مُردن، جون کندن، دست و پا زدن و مردن.
۱۰۵۷) پَرپَر شدن: پلاسیده شدن و ریختن گلبرگ گل.
۱۰۵۸) پَرت: دور و ناشناس.
۱۰۵۹) پرت: گیج، منگ، کمحواس.
۱۰۶۰) پُرتاب و توان: نیرومند، قدرتمند، پردوام، پرطاقت.
۱۰۶۱) پرت و پلا: حرفهای بیهوده، مهمل، زرت و پرت، شر و ور، دری وری.
۱۰۶۲) پِرتی: هدرشدنی، از بینرفتنی، کار بیارزش، کار ناتمام و مانده.
۱۰۶۳) پُر جنب و جوش: تلاشگر، فعّال، قبراق، کاری.
۱۰۶۴) پرچ: مانند پخ.
۱۰۶۵) پُرچونه: پرحرف، پرگو، ورّاج، رودهدراز.
۱۰۶۶) پُرحرفی: زیاد حرف زدن، پرچانگی.
۱۰۶۷) پرحوصله: بردبار، صبور، شکیبا.
۱۰۶۸) پرحیله: مکار، حیلهگر، نیرنگباز.
۱۰۶۹) پرخرج: ولخرج، خرّاج، آدمی که هزینه زیاد داشته باشد.
۱۰۷۰) پرخور: شکمچران، شکمو، شکمپرست.
📗 #فرهنگ_برو_بچه_های_ترون
🖊 #مرتضی_احمدی
@ketabdooni✨