📖 دنبالهی دفتر «حقایق زندگی»
🖌 احمد کسروی
🔸 بیهوده دست و پا میزنند (1) (یک از شش)
بهنگام چاپ این شماره گفتاری از آقای علی باستانی از خوزستان رسید که چون در این شماره جا باندازهی آن نمانده چاپش را بشمارهی دیگر میگزاریم ولی میباید در پیرامونش چند سخنی بنویسیم :
در یکی از شمارههای «آموزش و پرورش» که مهنامهی رسمی وزارت فرهنگست گفتاری بخامهی دکتری (دکتری که ما نامش را ندانستهایم ولی پیداست که با همهی عنوان دکتری از خرد بیبهره است) زیر عنوان «دفاع از ادبیات ایران» بچاپ رسیده که آقای دکتر بهواداری از شعر و شاعران پرداخته ، و یک رشته سخنان پوچ و شعرهای بیفرهنگانهای را از این شاعر و از آن شاعر گنجانیده از جمله در برابر گفتههای ما و ایرادهایی که بشاعران میگیریم چنین گفته است :
«باید یقین داشت که در باب شعر و ادب در اشتباهند و هنوز به تفاوت طرز فکر و بیان شاعرانه با روش و گفتار فلسفی و دینی و اخلاقی و عملی پی نبردهاند»
و باین سخن آقای دکتر است که میخواهیم پاسخی نویسیم :
ما چون بگفتههای شاعران و به یاوهگوییهای آنان ایراد گرفته میگوییم : «سخن چه نظم و چه نثر بهنگام نیاز باید بود و سخنی که از روی نیاز نباشد یاوهگویی بشمار است و دور از خرد میباشد» ، میگوییم : «اینکه کسانی تنها بنام قافیهبافی بشعرسرایی پرداخته عمر خود و دیگران را هدر گردانیدهاند کار بیخردانه کردهاند» ، میگوییم : «چیزیست بسیار آشکار : هر کسی در این زندگانی بکوشد نتیجه خواهد برد و با سرفرازی خواهد زیست ، و هر کسی که نکوشد تهیدست و زبون خواهد گردید ، و سعدی و حافظ و دیگر شاعران ایران چیزی باین آشکاری را درنیافتهاند و در شعرهای خود که تنها برای قافیه جفت کردن سرودهاند آشکاره دم از جبریگری زده میگویند کوشش را نتیجه نتواند بود» ، میگوییم : «این گفتههای سعدی و حافظ و خیام که سراپا بدآموزیست گذشته از اینکه نشان نادانی و نافهمی ایشانست یاد دادنش بجوانان جز کشتن غیرت و جربزهی ایشان نتیجه ندارد و این که امروز میکنند دشمنی آشکار با تودهی ایرانست».
این ایرادها و مانند اینها که گرفتهایم در برابر آنست که آقای دکتر آن جملهها را نوشته و مقصودش آنست که این سخنان خردمندانه که شما میگویید و آن ایرادها که از دیدهی سود و زیان توده میگیرید آنها اندیشههای فلسفی و دینیست. شاعر «طرز فکرش» جداست و از پابستگی بسود و زیان توده و از پیروی به خرد آزادست. اینست خواست آقای دکتر و این خواست را دیگران نیز بارها به رخ ما کشیدهاند.
اینست ما میپرسیم : دلیل این سخن چیست؟!.. چرا باید شاعر از پیروی به خرد و از پابستگی بسود و زیانِ توده آزاد باشد؟!.. چه شده که چنین شده است؟!.. آنچه ما میدانیم اینست که خدا برای شناختن نیک و بد و سود و زیان ، خرد بآدمیان داده است که همگی باید پیروی از آن کنند. نیز کسانی که در یک تودهای زندگی میکنند باید پابستگی بسود و زیان آن توده داشته خود را در هوسبازیها آزاد ندانند. اینها چیزهاییست که ما تاکنون دانستهایم و اکنون میشنویم که آقای دکتر و دیگران میگویند شاعر از این بندها آزاد است. اینست میپرسیم چرا؟!.. به چه دلیل؟!..
زمانی سیدها چنین ادعا میداشتند که خود را از هر بندی آزاد میشماردند و هرچه دلشان خواستی میکردند اکنون مانند آن دعوا را از شاعران میشنویم.
من از دکتر میپرسم : اگر مانند همین بهانه را که شما آوردهاید دیگر بدکاران نیز بیاورند ـ مثلاً آن دسته از کردهای رضائیه [=ارومیه] که هر زمان که فرصت بدست آوردند به دیههای بیپاسبان میریزند و میچاپند و میکشند و پستانهای زنان را میبرند ، و ما بایشان ایراد گرفته میگوییم : «این رفتار شما زشت است و شما دشمنان این آب و خاک هستید» آنان نیز زبان باز کرده بگویند : «شما هنوز به تفاوت فکر و اعمال کردانه با گفتار و کردار فلسفی و دینی و اخلاقی و علمی پی نبردهاید» یا بگویند : «کرد باید در تاخت و تاز و پستان بریدن آزاد باشد ، کرد نتواند پابستگی بسود و زیان توده کند و یا پیروی از خرد نماید» آیا شما باین پاسخ کردهای دُژخوی که درست مانند پاسخ شما شاعرانست چه خواهید گفت؟!.
👇
🖌 احمد کسروی
🔸 بیهوده دست و پا میزنند (1) (یک از شش)
بهنگام چاپ این شماره گفتاری از آقای علی باستانی از خوزستان رسید که چون در این شماره جا باندازهی آن نمانده چاپش را بشمارهی دیگر میگزاریم ولی میباید در پیرامونش چند سخنی بنویسیم :
در یکی از شمارههای «آموزش و پرورش» که مهنامهی رسمی وزارت فرهنگست گفتاری بخامهی دکتری (دکتری که ما نامش را ندانستهایم ولی پیداست که با همهی عنوان دکتری از خرد بیبهره است) زیر عنوان «دفاع از ادبیات ایران» بچاپ رسیده که آقای دکتر بهواداری از شعر و شاعران پرداخته ، و یک رشته سخنان پوچ و شعرهای بیفرهنگانهای را از این شاعر و از آن شاعر گنجانیده از جمله در برابر گفتههای ما و ایرادهایی که بشاعران میگیریم چنین گفته است :
«باید یقین داشت که در باب شعر و ادب در اشتباهند و هنوز به تفاوت طرز فکر و بیان شاعرانه با روش و گفتار فلسفی و دینی و اخلاقی و عملی پی نبردهاند»
و باین سخن آقای دکتر است که میخواهیم پاسخی نویسیم :
ما چون بگفتههای شاعران و به یاوهگوییهای آنان ایراد گرفته میگوییم : «سخن چه نظم و چه نثر بهنگام نیاز باید بود و سخنی که از روی نیاز نباشد یاوهگویی بشمار است و دور از خرد میباشد» ، میگوییم : «اینکه کسانی تنها بنام قافیهبافی بشعرسرایی پرداخته عمر خود و دیگران را هدر گردانیدهاند کار بیخردانه کردهاند» ، میگوییم : «چیزیست بسیار آشکار : هر کسی در این زندگانی بکوشد نتیجه خواهد برد و با سرفرازی خواهد زیست ، و هر کسی که نکوشد تهیدست و زبون خواهد گردید ، و سعدی و حافظ و دیگر شاعران ایران چیزی باین آشکاری را درنیافتهاند و در شعرهای خود که تنها برای قافیه جفت کردن سرودهاند آشکاره دم از جبریگری زده میگویند کوشش را نتیجه نتواند بود» ، میگوییم : «این گفتههای سعدی و حافظ و خیام که سراپا بدآموزیست گذشته از اینکه نشان نادانی و نافهمی ایشانست یاد دادنش بجوانان جز کشتن غیرت و جربزهی ایشان نتیجه ندارد و این که امروز میکنند دشمنی آشکار با تودهی ایرانست».
این ایرادها و مانند اینها که گرفتهایم در برابر آنست که آقای دکتر آن جملهها را نوشته و مقصودش آنست که این سخنان خردمندانه که شما میگویید و آن ایرادها که از دیدهی سود و زیان توده میگیرید آنها اندیشههای فلسفی و دینیست. شاعر «طرز فکرش» جداست و از پابستگی بسود و زیان توده و از پیروی به خرد آزادست. اینست خواست آقای دکتر و این خواست را دیگران نیز بارها به رخ ما کشیدهاند.
اینست ما میپرسیم : دلیل این سخن چیست؟!.. چرا باید شاعر از پیروی به خرد و از پابستگی بسود و زیانِ توده آزاد باشد؟!.. چه شده که چنین شده است؟!.. آنچه ما میدانیم اینست که خدا برای شناختن نیک و بد و سود و زیان ، خرد بآدمیان داده است که همگی باید پیروی از آن کنند. نیز کسانی که در یک تودهای زندگی میکنند باید پابستگی بسود و زیان آن توده داشته خود را در هوسبازیها آزاد ندانند. اینها چیزهاییست که ما تاکنون دانستهایم و اکنون میشنویم که آقای دکتر و دیگران میگویند شاعر از این بندها آزاد است. اینست میپرسیم چرا؟!.. به چه دلیل؟!..
زمانی سیدها چنین ادعا میداشتند که خود را از هر بندی آزاد میشماردند و هرچه دلشان خواستی میکردند اکنون مانند آن دعوا را از شاعران میشنویم.
من از دکتر میپرسم : اگر مانند همین بهانه را که شما آوردهاید دیگر بدکاران نیز بیاورند ـ مثلاً آن دسته از کردهای رضائیه [=ارومیه] که هر زمان که فرصت بدست آوردند به دیههای بیپاسبان میریزند و میچاپند و میکشند و پستانهای زنان را میبرند ، و ما بایشان ایراد گرفته میگوییم : «این رفتار شما زشت است و شما دشمنان این آب و خاک هستید» آنان نیز زبان باز کرده بگویند : «شما هنوز به تفاوت فکر و اعمال کردانه با گفتار و کردار فلسفی و دینی و اخلاقی و علمی پی نبردهاید» یا بگویند : «کرد باید در تاخت و تاز و پستان بریدن آزاد باشد ، کرد نتواند پابستگی بسود و زیان توده کند و یا پیروی از خرد نماید» آیا شما باین پاسخ کردهای دُژخوی که درست مانند پاسخ شما شاعرانست چه خواهید گفت؟!.
👇