رمانکده | the novel


Kanal geosi va tili: Eron, Forscha
Toifa: Darknet


✨خیلی خوش امدید به چنل خودتون ✨
♥️اینجا میتونی هر نوع رمانی که میخوایو پیدا کنی♥️
ADS , ADMIN : @JFJgp_i

Связанные каналы

Kanal geosi va tili
Eron, Forscha
Toifa
Darknet
Statistika
Postlar filtri


🩷نام رمان: #معرکه_ماه
🩷 : #عاشقانه
🩷نویسنده ها : #سروناز_روحی #سان_دارتر

✨خلاصه:
دکتر ماهورا کرامت ، استاد دانشگاه و  طراح دکوراسیون داخلی به تهدید و اجبار  پیرمرد هشتاد ساله ای ، ناچار میشود تا سر آبرویش قمار کند  ...  دختری که تلاش میکند تا جایگاه و اعتبار زنانه اش را حفظ کند ، در یک شب دودمانش بر باد می رود و چاره ای جز تسلیم ندارد!


🩷رمان #آخرین_بازی
🩷نویسنده: #فائزه_جمشیدی
🩷 #عاشقانه #مافیایی

✨خلاصه:
رها، دختری که از نوجوونی یاد گرفته رو پای خودش بایسته، هیچوقت فکرش رو هم نمیکرد
که یه روز پاش به دنیای خطرناک مافیا باز بشه. اون یه زندگی ساده داشت، اما یه اتفاق،باعث شد وارد بازیای بشه که قوانینش رو بلد
نبود و باید به دو مردی اعتماد میکرد که براش غریبه بودند! غریبه هایی که جون رها رو نجات دادن...


🩷رمان #گل_های_پیراهنت
🩷نویسنده: #ستاره_شجاعی_مهر
🩷#عاشقانه_معمایی

✨خلاصه:
به زحمت قدم بعدی را برداشت و نفسش توی گلو گیر کرد. درد بد زمانی به قوزک پای زخمی‌اش پیچیده بود. دلش میخواست زار زار گریه کند. کمی بدن نحیفش را جلو کشید و دست به تنه‌ی تنومند درخت کشید. ایستاد و به نفس نفس افتاد. جلوی چشمانش گاهی تیره میشد و گاهی انگار سوزن میرفت توی مردمکهای خیسش. جان نداشت بیشتر از این راه برود. سرش را کمی بالا گرفت و نگاهش رفت تا روی ابری که چیزی به
ترکیدن بغض سیاهش نمانده بود.


پایه ی زندگی کردن باشید...
از این‌هایی باشید که بی‌مقدمه فنجان می‌خرند و چای می‌خرند و قند می‌خرند و هرجا که رسیدند به بساط دلخوشی و شادی و تفریح فکر می‌کنند و برای دور هم بودن و کنار هم خوشحال بودن و خاطرات خوب ساختن، زمان خالی می‌کنند و اشتیاق دارند. اشتیاق داشته‌باشید برای لذت بردن، از این‌هایی باشید که حوصله‌ی زندگی کردن دارند و حوصله‌ی فیلم دیدن دارند و حوصله‌ی سفر کردن دارند و حوصله‌ی وسط مسیر توقف کردن و فرش پهن کردن و نشستن دارند و شیفته‌ی تجربه‌های تازه‌ و سرزمین‌های تازه و خیابان‌های تازه و مکان‌های تازه‌اند...
از این‌هایی باشید که تفاوت پاییز و بهار را می‌فهمند و قشنگ‌ترین ویژگی آدم‌ها را می‌بینند و همیشه به خوشایندترین گوشه‌ی ماجرا نگاه می‌کنند.
پایه‌ی زندگی کردن و ساختن و داشتن و به دست آوردن باشید و کسی باشید که جهان آدم‌های حوالی‌اش، با حضور او پویاتر و دلپذیر‌تر و قشنگ‌تر می‌شود...


🩷نام رمان: #شکارچی_من .
🩷#عاشقانه #پلیسی #هیجانی .
🩷نویسنده‌: #سدنا_بهزاد
✨خلاصه:
یه دخترشیطونـ…
مهربونـ…
دیووونهـ…
به همه کمک میکنه سرخودش بی کلاه میمونهـ…
یه فضولی نابه جامی کنهـ…
یه فضولی خطرناکـــ…
زندگیشوتغییرمیدهـ…
ولی اون تغییرباعث زجروعذابش میشهـ…
سمت دیگه یه پسرخُل که هیچی براش اهمیت ندارهـ…
زندگی خودشوبه گَندکشیدهـ..
تنهاست وتنها


Video oldindan ko‘rish uchun mavjud emas
Telegram'da ko‘rish


🩷رمان : #دخترک
🩷نویسنده: #نرگس_صرافیان_طوفان
🩷 #عاشقانه

خلاصه:
دلم برایِ دخترکِ درونم تنگ شده
دخترکی که بایک لواشک و عروسک ، ذوق می کرد یا دغدغه ی روزانه اش ، رنگِ لاکِ ناخون هایش بود همان دخترکی که خنده هایش ؛ کودکانه و نگاهش ؛ دلنشین بود دخترکی که معصومیتش را ، از راه رفتنش می شد تماشا کرد گاهی دلم از قوی بودنم می گیرد دلم میخواهد دوباره همان دخترک ظریفی باشم که با یک نگاه ، می شکست … اما نه از درون صدای شکستنش را بغض می کرد ، و با اشک هایِ دانه دانه اش ، دل دنیا را می لرزاند


🩷نام رمان: #زمان_صفر
🩷نویسنده: #مدیا_خجسته
🩷#عاشقانه #هیجانی

✨خلاصه:
گل‌بهار به دلیل شرایط خانوادگی و تصمیمات شخصیش، برای تحصیل و مستقل شدن، به تهران می‌آید و در خانه‌ای که نصف آن از مادربزرگش به او به ارث رسیده، ساکن می‌شود. آرن ، پسردایی و همبازی کودکیش که به دلایلی از خانواده‌ی آنها دور شده، بخاطر اذیت و آزار گل‌بهار و تصاحب خانه موروثی، آن خانه را برای اقامت خود انتخاب می‌کند.


🩷رمان : #اجبار_اختیاری
🩷نویسنده: #الناز
🩷#عاشقانه #ازدواج_اجباری #انتقامی

✨خلاصه:
“زندگی اربابی همش درد داره ! همش ناراحتیه ! کاش یه آدم ساده بودم…کاش اختیارم دست خودم بود،نه اجبار…من به این زندگی پردرد محکومم! از زندگی پر آرامش محرومم…! من مجبورم اختیار کنم کسی را برای خودم و اختیار دارم مجبور کنم خودم رو به زندگی با...


🩷رمان: #شیطون_بلا
🩷نویسنده: #هانیه_بدری
🩷 #عاشقانه #طنز #کلکلی
✨خلاصه:
مه گل یه دختر شر و شیطونه که دانشجوی معماریه و همیشه با دوستاش کلی دیوونه بازی در میاره
تا اینکه یه روزی و یه جایی با پسر مغرورِ داستان آشنا میشه و همین باعث تغییر روند زندگیش میشه


دنیای غریبی شده
دنیایی که آدمهایش
از پشتِ صفحه‌ی چند اینچیِ
تلفن‌های همراه عاشقِ هم می‌شوند
درد دلهایشان را در
تصاویر پروفایل خلاصه می‌کنند
حتی دلگیری‌هایشان را هم
افسوس...
دیگر دور هم جمع شدن‌های
آخر هفته در خانه‌ی مادربزرگ
معنایی ندارد
دیگر یک استکان چایِ آتشی
حال هیچ کس را خوب نمی‌کند
وقتی جمع شدن‌هایمان
در گروه‌هایِ بی ثُباتِ مجازی باشد
و هر روز ورژن جدیدتری از قهوه
و نوشیدنی‌های عجیب و غریب
هم کفافِ خستگی‌هایمان را ندهد
ما خیانت کرده‌ایم
به خودمان ، به اصالتمان
دنیایمان را در جعبه‌ای چِپانده‌ایم
و خوشحالیم که از همه جای
جهان دوست و هم صحبت داریم
چه دنیای حقیری که با یک لحظه
غفلت دزدیده می‌شود
گم می‌شود ،می‌شکند ...!
آن وقت ؛
ما می‌مانیم و کوهی از تنهایی
به وسعتِ روزهایی که بدونِ
عزیزانمان از دست داده‌ایم ...!


🩷رمان: #ساعت_تلخ_شنی
🩷نویسنده: #مریم_سلطانی
🩷#عاشقانه

✨خلاصه رمان:حاج‌کاظم و حاج رسول دو همسایه ان داخل یک کوچه که سالیان ساله با هم دوست هستن
حاج کاظم یه دختر داره .. نارین...
و حاج رسول دو پسر داره .. آراس.. دانیال..
رمان که شروع میشه سالها از دوران بچه گی گذشته و بزرگ شدن
نارین ۱۸ ساله عاشق و دیونه آراسه
آراس ۲۸ ساله عاشق دختر عمه اشه و با تمام مخالفت ها قصد ازدواج با اونو داره ..


🩷رمان: #مرواریدهای_احساس
🩷نویسنده: #سید_آوید_محتشم
🩷 #عاشقانه

✨خلاصه:
شفق مشرقی، در رشته مهندسی کامیپوتر قبول شده، فرصتی برای خوشحالی ندارد چون درگیر عمل قلب مادرش میشود، عملی که هزینه گزافش خارج از عهده او می باشد، در راه بیمارستان با ماشینی تصادف می‌کند که راننده پسر جوانیست و خرج عمل مادرش را به عنوان خسارت می‌دهد،
اکنون در دانشگاه شفق متوجه میشود که ...


🩷رمان : #آس‌_دل‌
🩷#عاشقانه
🩷نویسنده : #س_شب
✨خلاصه :
هلنا دختری مهربان و دل‌سوز با پدری مستبد برای مرگ مادرش مقصر دیده می‌شود او سعی دارد با سرنوشتش مبارزه کند و ادامه دهد یک تغییر یک دوست یک بازی برملا شدن اسرار ..


🩷رمان : #کفش_قرمز
🩷#عاشقانه
🩷نویسنده: #رویا_رستمی
✨خلاصه: نمی خواد هنرپیشه بشه، نه انگیزه هست نه خواست قلبی، اما اگه عاشق آریو برزن باشی؟ مرد قلب دزدمون که هنرپیشه اس و پر از غرور؟ اگه این مرد قلب بشکنه و غرور له کنه و تپش قصه مون مرد بشه برای مقابله کردن حرفیه؟ اگه پدر دکترش مجبورش کنه به کنکور پزشکی دادن و اون تست هنرپیشگی بره برای ثابت کردن خودش به آریوبرزنی که قلب شکونده حرفیه؟


از عشق مهم‌تر، احساس مسئولیت است.
آن‌که در قبال تو احساس مسئولیت می‌کند؛
فراتر از عشق دوستت دارد...


🩷رمان : #دهلیز
🩷#عاشقانه
🩷نویسنده: #سمیرا_ایرتوند
✨خلاصه:
خمیازه ای کشید و دست برد و پنجره را باز کرد . باد خنکی میان موهایش پیچید . نگاهش دور تا دور حیاط خانه چرخید . حیاط خانه مثل همیش تمیز بود و نم روی موزاییک های کف نشان میداد تازه شسته شده . شیلنگ اب مرتب و جمع شده پشت شیرآب قرار داشت و جارو خاک اندازی چسبیده به دیوار بود . با غچه ی کوچک حیاط مثل همیشه سبز بود و عطر ریحان و نعنایش هم از همین فاصله به مشام می رسید . با دیدن چهارپایه ی نزدیک درخت شاه توت حدس زد نیما باز هم نتوانسته به وسوسه ی چیدن شاه توت های رسیده غلبه کند . پرشوق لبخندی زد و از همانجا فریاد زد : سلام به اهل خانواده . چه روز خوبیه . چه جمعه ی قشنگیه .
-الان دقیقاً حس کرم رادیوو روشنه و ابجی ما گوینده ش...


🩷رمان : #رقص_پروانه_ها
🩷#عاشقانه
🩷نویسنده: #مونا_امین_سرشت
✨خلاصه:
ابریشم توانا، بعد از گذر از بحران از دست دادن مادرش که خیلی هم بهش وابسته بوده، به مردی علاقه مند میشه که نقطه ی گنگی توی گذشته اش وجود داره. باید دید ابریشم چه طور قراره با این مسئله رو به رو بشه.


حوصله داشته‌باش برای زندگی، برای دویدن‌های صبح، برای قهوه نوشیدن‌های عصر، برای جمع شدن‌های دوستانه و بیدار ماندن‌های صمیمیِ شبانه، برای مزه مزه کردن نان و پنیر و سبزی، برای بوییدنِ گل، تماشای فیلم، شنیدن موزیک، خواندن سطر سطر کتاب...
آرام بگیر و حوصله داشته‌باش؛ برای آرام آرام راه رفتن و آرام آرام تلاش کردن و آرام آرام به مقصد رسیدن و از مسیر لذت بردن...
حوصله داشته باش برای زندگی، عجول نباش! خشمگین نشو! اضطراب نگیر و زمان بده؛ به خودت، به جهان، به اتفاقات و به آدم‌ها و ببین زندگی چه خارق‌العاده زیباست وقتی از زاویه‌ی آرام‌تری به همه چیز نگاه می‌کنی و با ذوق و با حوصله تر از همیشه گام بر می‌داری و پیش می‌روی و زندگی می‌کنی...


🩷رمان: #بنفش_ترین_سکوت_ممکن
🩷 #عاشقانه #رازالود #اجتماعی
🩷نویسنده: #دنیا
✨خلاصه:
بهارین پنج سال پیش از راز بزرگی در زندگی عارف؛ نابغه برنامه نویسی کامپیوتر؛ بطور اتفاقی مطلع شده که عارف از آن راز اطلاعی ندارد. حالا بهارین با نام مستعار ریحانه، بعنوان نویسنده عضو سایت انجمن نویسندگان شده تا راز رو به گوش عارف برسونه تا بتونه کمکش کنه.. بهارین به عارف نزدیک میشه ولی....

20 ta oxirgi post ko‘rsatilgan.
OSZAR »